۱۳۹۲ تیر ۲۷, پنجشنبه

مشق شب

احمد سلام
مشق شب ات را نوشته ای؟

دیریست خسته ای
دیریست در سکوت، به کنجی نشسته ای
لب بسته ای، 
از این شررستان گسسته ای
دیریست، از مرام زمان دلشکسته ای

وین گونه اند چون تو، هزاران هزارها
از کودکان شهر، 
صدایی نمی رسد
سیمرغ دلشکسته به جایی نمی رسد

از آسمان، 
برای کمک،
 سوی بندگان
دست رحیم هیچ خدایی نمی رسد

احمد، به یاد دار
جز با دو دست خویش،
این خانه خراب به سامان نمی رسد
وین روزگار سخت
                     به پایان نمی رسد

سرمشق امشب است:
این قفل با غم دل وا نمی شود
رویا بدون حادثه معنا نمی شود

تا این بساط عربده بازار باقی است
تا تیغ و تازیانه و آزار باقی است
تا دار باقی است 
هرگز نگو که فرصت بسیار باقی است
...

احمد سلام 
مشق شب ات را نوشته ای؟

۲ نظر: