اول: مجید، از دوستان خوشفکر و نویسندگان نیمنما، شعر کوتاه و زیبایی در وبلاگش گذاشته است. من هم به استقبالش رفتم و به او پاسخ دادم:
این سیه باز، بس نخواهد کرد
دوری از خار و خس، نخواهد کرد
تیرگی، همچو قیر چسبنده است
مستبد، قلچماق و یکدنده است
جامعه، مثل برج تقطیر است
جای قیر و سیاهی آن زیر است
مایعاتِ سبک، بخار شدند
اسبِ آزادگی، سوار شدند
قیر مانده است و مردم بدبخت
قیر، چسبَد به ظرف دنیا، سخت
در دلش جز تفاله و شن نیست
شستشویش به آب ممکن نیست
آبِ پاکیزه، نیست حلالش
بدتر از قبل میکند حالش
تیغ و تهدید هم کمی بد نیست
گرچه اندازه اش بدین حد نیست
مایعاتِ رها ز بند، بیار
از همان ها که رفته اند، بیار
تا که حلش کنند و پاک کنند
ناپدیدش از آب و خاک کنند
میهن ما، اسیر بیماری است
راه حلش، کمی فداکاری است
*******************
دوم: مقاله ای در روزنامه اینترنتی نیم نما نوشته ام. مایل بودم دوستان بخوانند و نظر و نقدشان را در آنجا مطرح کنند. به نظرها جواب خواهم داد: چرا ایرانیان از اختلافنظر مضطرب میشوند؟
سلاموبلاگ خوبی داری...به من سر بزن می خوام تولد یک شخص بی نظیر رو بهت بگم!؟و نظرتو درباره تولد بدونم؟؟؟منتظرمداریوش
پاسخحذفسلام. اتفاقی اومدم اینجا.وبلاگ جالبیه.اگه به شعر و ترانه علاقه داری به وبلاگ منم سر بزن.
پاسخحذفمیهن ما، اسیر بیماری استراه حلش، کمی فداکاری است...آفرین!چطوری احمد آقای دور و دیر؟
پاسخحذفسلام وبلاگ خوبي داري.من توي وبلاگم در مورد راههاي درامد و كسب پول مي نويسم*. اگه دوست داشتي تو هم سر بزن. در ضمن منو با اسم نسيم خاكي لينك كن و لهم خبر بده تا منم تو رو لينك كنم. باور كن بازديد وبلاگت چندبرابر** ميشه.________* مي نويسم = نمي نويسم (اصلاحيه)** ضريب منفي مي باشد
پاسخحذفما رفتيم نظر داديم تو نيم نما تون! جواب ولي نگرفتيم والا !!!
پاسخحذفت بدم؟__تيره مي شود روزهـــــــــــــامان گاهيبايد اما دويد، تا طلوع نور آگاهي___جامعه مثل برج تقطير استجاي قير و سياهيش زير استمايعات سبك شده تبخيراسب آزادگي شده تكفيرقير مانده است و مردمي پر از هيجانقير شل ميشود كم كم و نالاندر دلش اگرچه جز شن نيست نفت اما حريف است و كم حريفي نيستتيغ و تهديد هم كه كم اثر نمي باشدليكن اما زمانش بسي زياده مي باشدميهن ما اسير رنج و غم استراه حلش كمي پيچ در پيچ و يك كمي هم خفن است
پاسخحذفسلام به نظر من براي اينکه نوددرصد ايراني ها چيزي رو که ميگن نقل قول ميکنن خودشون نه ديدن نه چشيدن نه فهميدن براي همينم هميشه کم ميارن تو دين تو مذهب تو اعتقادات تو نظرات تو علم تو سياست تو همه چيز کم ميارن چون کمتر کسي پيدا ميشه که با تحقيق و درک خودش به جايي رسيده باشه . البته اين نظر شخصي منه. شرمنده (خودمم يکي از اونهام)
پاسخحذفمطالب وبلاگتون خيلي زيباست منو ياد روزگاران قديم ميندازه ممنون
پاسخحذفگرچه طبعم چو اب بود و ابي رنگگرچه وزنم خراب بود و مايه ي ننگليكن اينجا هوا سرد استقافيه رديف و هر چه از سنگ است...روزهامان تمام در رنگ استفكرما به يكباره در جنگ است
پاسخحذف