دکتر ترکی غزل جدیدی روی وبلاگش گذاشته است که بی نظیر است.
من بر همان وزن و قافیه چند بیت نوشتم که میخواستم همانجا به محسن رضایی تقدیم کنم! رضایی اخیرا به گدایی و پابوسی افتاده و دیگران را هم به این کار دعوت کرده است. ولی خوب احتمال دادم شاید دکتر ترکی از اینکه از سیاسیون اسم برده شود زیاد خوشش نیاید.
در نهایت، نظرم را اینطور گذاشتم که:
چند تا قافیه باقی مونده، با اجازه براتون تکمیل می کنم:
گدایی میرسد بر قلدری رو میزند اینجا
ندیده است او چماقی را که یارو میزند اینجا
ندیده است او چماقی را که یارو میزند اینجا
هزاران سبزپوشی را که پرپر کرده، خشکانده
و فریادی را که شبها یاس و شببو میزند اینجا
و فریادی را که شبها یاس و شببو میزند اینجا
ولی حاشا که با اینحال، پایان یابد این بازی
مگر روزی که استبداد زانو میزند اینجا
مگر روزی که استبداد زانو میزند اینجا
*** بعد یک نفر با اسم "دمپایی" وارد صحنه شد و نوشت:
ز پول انگلستان مرغ و تیهو میزند اینجا
سپور خسته اما کوچه جارو میزند اینجا
سپور خسته اما کوچه جارو میزند اینجا
سخنها از تقلب گفت و کشور را به هم آشفت
دم از چندین دروغ این بچه پررو میزند اینجا!
دم از چندین دروغ این بچه پررو میزند اینجا!
کسی که اهل قانون نیست دیکتاتور همو باشد
اگرچه پیش مردم پشت و وارو میزند اینجا
اگرچه پیش مردم پشت و وارو میزند اینجا
استاد ببخشید جسارتا شعر شما را خراب کردیم خواستیم روی این اموی ها را کم کنیم.
***من البته از ابتدا سبز نبودم، رای هم نتوانسته ام بدهم ولی بعد از انتخابات، مظلومیت و شجاعت سبزها و رهبرشان، هر انسان آزاده ای را به اعتراف و احترام وا میدارد. به هر حال در جوابش نوشتم:
ببخشید استاد، وقتی خواهران و برادران ما کشته میشوند، سکوت در برابر نوچههای آدمکشها برای ما جایز به نظر نمیرسد. با اجازه جوابش را میدهم.
تاسف میخورم چون کرم و زالو میزند اینجا
و دمپایی میآید، حرف بدبو میزند اینجا
و دمپایی میآید، حرف بدبو میزند اینجا
و مرغی قدقدی کرده است، تخمی زاده، ده زرده
به تقلیدش بسی جیک جیک، جوجو میزند اینجا
به تقلیدش بسی جیک جیک، جوجو میزند اینجا
و مشتی کرکس و کفتار، کشور را فنا کردند
و حالا خیمهای هم موش و راسو میزند اینجا
و حالا خیمهای هم موش و راسو میزند اینجا
*** البته دکتر ترکی بحث ما را در اینجا متوقف کرد وگرنه، حرف من ادامه داشت و میخواستم اینها را هم در ادامه بنویسم:
خطیب جمعه میگوید که هاپو میخورد-تان، هان
موذن بانگ میدارد که لولو میزند اینجا
موذن بانگ میدارد که لولو میزند اینجا
مفنگی، خارجی را عامل تحریک میداند
و استبداد حرف از سحر و جادو میزند اینجا
و استبداد حرف از سحر و جادو میزند اینجا
یکی پیدا شده مشتی اباطیل مکرر را
به تقلید از سخنرانان هالو میزند اینجا
به تقلید از سخنرانان هالو میزند اینجا
سگِ دربار استبداد و بحث و گفتمان؟ حاشا
چماقش نیست همراهش که عوعو میزند اینجا
چماقش نیست همراهش که عوعو میزند اینجا
خلایق را تریلی می زند، یا بنز مد بالا
و ما را این ژیانِ سست و ریقو میزند اینجا
و ما را این ژیانِ سست و ریقو میزند اینجا
ولی ای بچه جان، از لقمه ناپاک دوری کن
که در خون جوانان، شمر پارو میزند اینجا
یزیدِ روزگار از جمجمه، برجی بنا کرده
محرم، وحشتی در پیکر او میزند اینجا
محرم، وحشتی در پیکر او میزند اینجا
...
راستش را بخوهید این شعر می توانست حداقل بیست بیت دیگر ادامه پیدا کند. آنقدر این روزها دلم پر است که وقتی به این موضوعات می رسم، شعله از دلم به آسمان می رود.
از این سخنان تاسف بار که بگذریم، غزل جدید دکتر ترکی بینظیر است. اگر فرصتی دست دهد در آینده شرحی بر آن خواهم نوشت. غزل را در اینجا بخوانید:
مي بينم كه خودت هم به اسپم دوني مبدل داري مي شي به سلامتي
پاسخحذفرفتم کامنتدان اونجا رو ببینم به وجد بیام و برگردم. دلم یدتر مکدر شد و اشفته . پس مجال گفتن نمی ماند فعلن. و من می دانم وقتی ، روزي، جاييْ، گناهي مرتكب شدهام بزرگ، كه امروز با زيستن در اين ديار ، تاوان آن را لحظه به لحظه پس ميدهم گويا! اگر گناه بوده خدايا توبه. اگر جفا بوده خدايا بخشش. اگر ظلم بوده خدايا مغفرت و جبران! اگر... اگر ... اگر...خسته ايم. خيلي خسته... به اندازه ي قرنهاي متمادي... باور نمي كني هرگز
پاسخحذفکودک درونتان بیدار شده و بلبل زبانی را آغاز نموده خدا رو شکر ! اومدم بگم بابا پاشو بیدارشو دیدم به به غافل مانده ایم عجب از کودک درونتان جناب دکتر !ممنون . راستی شما را چطور می شود سر کار گذاشت؟
پاسخحذفسلام
پاسخحذفخلي جالب بود
پاسخحذف