۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

جامدادی

(1)
تاجی بر سر گذاشته است
و روزی ده بار سرنگون می شود
مداد پاک کن دار

(2)
نویسنده علوم سختگیرانه
مدادی است
با مغزی سیاه
نشان شمشیری بر گوشه قبا

(3)
«آنکه زبانی تیزتر دارد
زودتر تمام می شود»

تراش می گوید

(4)
دلی روشن دارد
و خطاپوش دیگران است
مداد سفید

(5)
مداد اصلی
قدی کوتاه دارد

لوک خوش شانس می گوید
در بازجویی از دالتون ها

(6)
با آن زبان سرخ
کارش افشای اشتباه دیگران است
مداد قرمز

(7)
«عزیزان من!
اصلاح طلبی هزینه دارد »

تراش رومیزی گفت
و دخل سلمانی اش را پر کرد

(8)
چرا مثل من متمدن نمی شوید
تا از شر این تراش های جلاد خلاص شوید

مداد اتود گفت
و نوکش افتاد

(9)
«من، ذهنم از گچ است
و این حرفها سرم نمی شود»

پاک کن گفت
و نوشته ها را لوله کرد

(10)
دهمی با شما، در بخش نظرات...
**********************************************************

پیشنهادهای دوستان:
1-
2-
.
.
.
9-
10- دهمی با شما
احمد گفت و پست خود را تمام کرد.
10- برای اینکه بهتر کار کنی باید گذشته را فراموش کنی
کودک گفت و پاک کن را روی موکت کشید.
 "سواد زیادی نمی خواهد
کلاس اول هم که باشی
یادت می دهند
که عشق یک بخش دارد
و عاشق دو بخش"

احمد نوشت،
و مداد و تراش اش را از روی میز جمع کرد.
(البته بچه فنی به علت سرقت ادبی باید تنبیه می شد ولی این بار استثنائا کودک درون از حق خود گذشت کرد)
  •  مریم
روشنفکر است
نه زمان می شناسد نه مکان
در نم پس دادن های گاه به گاه

خودنویس دور طلا
بوی عرق مرد
همیشه عذابش می دهد
مداد پشت گوش نجار!
10- همه را بلعیدن هنری خاص بود
و  چنان خندیدن
جامدادی یک دم در دل خود خندید
همه را بیرون ریخت
اکنون که جانی در بدن نداری، در تو میدمم تا آنچه که سعی کردی به تصویر بکشی خود خلق سازی
پسرک گفت و تنه خودکار بی جوهر را در آب و کف فرو کرد.تا حبابها را به تماشا نشیند.
و دهم شد رهایی . . .
نمی خواهم دیگر به واسطه دستان تو بر کاغذ سپید بوسه زنم
مداد گفت و از انگشتان کودک افتاد
10)
پافشاری نکن بر حرفهایی که نبودنشان بهتر است. ما یک روحیم در دو بدن تا نگذاریم اشتباهاتمان صحنه‌ی روزگار را آلوده کنند.
مداد و پاک‌کن دست در دست هم به خودکار گفتند.
10پریم) 
با یک نوازش اثرگذار می‌شود و با یک نوازش بی‌اثر
خودکار فشاری!
خودش را مدام بالا می آوَرَد  
از سرگیجه ی قتل عام پرشتابش

مداد پاک کن
مداد من
دست و قدش  کوتاه است
 بازی نمی دهندش
 به نقاشی ِ روزگار

۲۴ نظر:

  1. "سواد زیادی نمی خواهد
    کلاس اول هم که باشی
    یادت می دهند
    که عشق یک بخش دارد
    و عاشق دو بخش"

    احمد نوشت،
    و مداد و تراش اش را از روی میز جمع کرد.


    پاسخحذف
  2. محمد هادی جلیلی۲۳ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۶:۰۱

    1-
    2-
    .
    .
    .
    9-
    10- دهمی با شما
    احمد گفت و پست خود را تمام کرد.


    پاسخحذف
  3. محمد هادی جلیلی۲۳ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۶:۲۵

    10- برای اینکه بهتر کار کنی باید گذشته را فراموش کنی

    کودک گفت و پاک کن را روی موکت کشید.


    پاسخحذف
  4. بوی عرق مرد
    همیشه عذابش می دهد
    مداد پشت گوش نجار!


    پاسخحذف
  5. ایمیلت پس کو و آی دی ات و اینهایت پس که؟


    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلامممممم احمد جان. بینهایت از دیدن کامنتت خوشحال شدم، ببخشید نمیدونستم نظرات مستقیم نشون داده می شه، جسارت کردم! فکر می کردم فقط کودک درون می بینتش! من 3 بار میل زدم بهت، عمری بود فرواردش میکنم دوباره. بر میگردی؟ اونجا چه می کنی؟ سر بزن بهم خوشحال می شم. اونجایی حتماَ از سعید فرج پوری استاد کمانچه خبری بگیر!


      حذف
    2. 10- همه را بلعیدن هنری خاص بود
      و  چنان خندیدن
      جامدادی یک دم در دل خود خندید
      همه را بیرون ریخت


      حذف
    3. اکنون که جانی در بدن نداری، در تو ميدمم تا آنچه كه سعي كردي به تصوير بكشي خود خلق سازي
      پسرك گفت و تنه خودكار بي جوهر را در آب و كف فرو كرد.تا حبابها را به تماشا نشيند.

      متنهايت بي نهايت دوست داشتنيند، و تكليف بعد از آموزشت دوست داشتني تر


      حذف
    4. سلام. علیرضام. اسلامبولچی. در معیت سرکار خانم توکلی عرض ادب داریم. حداقل 3 بار میل زدم بهت. دهنت سرویس! در تماس باش و از حال و روز خودت بگو بهمون. دقیقاَ الان کجایی و ناهارا چی میخوری؟ ورزش می کنی؟ سیگاری نشدی؟ دلمون تنگ شده برات. به اقیانوس مهربانی(مریم) سلام برسون. منتظر خبرای خوبت هستم...


      حذف
    5. ده ندارم.
      فقط می خوام بگم با خووندن هر کدوم از نوشته هات می بینم چه سالهای زیادی رو  در کنارت نزدیکی صابر نونوا و عابدین میوه فروش گذروندم ولی هیچ وسعت روحت رو نفهمیدم.
      حیف که حالا خیلی دیره و تو خیلی دور.


      حذف
    6. 10)
      پافشاری نکن بر حرفهایی که نبودنشان بهتر است. ما یک روحیم در دو بدن تا نگذاریم اشتباهاتمان صحنه‌ی روزگار را آلوده کنند.

      مداد و پاک‌کن دست در دست هم به خودکار گفتند.

      10پریم)
      با یک نوازش اثرگذار می‌شود و با یک نوازش بی‌اثر

      خودکار فشاری!


      ممنون از ذهن‌انگیزی!



      حذف
    7. سلام
      با اجازه به وبلاگت با نام داستان های کودک درون لینک دادم
      موفق باشی


      حذف
    8. نوچه شما، امین خان سلمان زاده۲۵ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۹:۰۸

      ما زهی مخلصیم. یا مخلص زه ایم
      اگر وقتی برای کشتن داشتی بتل
      یا بتلفن مرا
      تلفنم همان بود که هست


      حذف
    9. و دهم شد رهایی . . .
      نمی خواهم دیگر به واسطه دستان تو بر کاغذ سپید بوسه زنم
      مداد گفت و از انگشتان کودک افتاد


      حذف
    10. _ خندیدم و فکر کردم
      _توی نوشته هاتون چه خوب اشیا رو به بازی گرفته بودید


      حذف

    11. اینجا که همش پر از شعرهای کودک درونه..پس داستان های کودک درون کجاست؟


      حذف

    12. خودش را مدام بالا می آوَرَد  

      از سرگیجه ی قتل عام پرشتابش

      مداد پاک کن


      حذف
    13. دیدم اینجا وزن با لوازم التحریره گفتم یه کلمه هم بشنوید از مادر عروس!


      حذف
    14. در ضمن این کودک درون شما را بر لب طاقچه ی اتاقکمان نشاندیم برای اینکه جلوی چشممان باشد برای هی دیدنش!


      حذف
    15. نصیرالدین جعفری۲۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۲۰:۵۸

      شماره 3 از همه جالب تر بود. دست شما درد نکنه. ممنون که به وبلاگ من سرزدید.


      حذف
    16. مداد من دست و قدش  کوتاه است بازی نمی دهندش به نقاشی ِ روزگار


      حذف
    17. lost bird (ركسانا)۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۴:۲۰

      با خوندن این پست، کودک درونم دلش یه بسته مداد رنگی شش رنگ میخواد !

      "حق با کیست " کوتاه ولی محشره .
      چند تایی از نوشته هاتون ذهنم رو حسابی به تکاپو انداخته تا ببینم هنوز چند تا از صنایع ادبی زمان دبیرستان رو بلدم !
      -------------------
      در مورد لینکی که اشاره کرده بودید ...باید بگم که حذف شد .در واقع یادآوری بجایی بود. مدتی قبل هم چند نفری از دوستان در این مورد گله کردند.
      راستش اوائل اجراش رو در خبر 20:30 دوست داشتم بنظرم اجتماعی کار میکرد.از درد مردم می گفت ... اما اخیرا"و مخصوصا"
      بعد از گزارشهای لبنان و غیره نظرم کاملا" تغییر کرد .اما امان از حواس پرت !
      شرمنده ...طولانی شد .
      با اجازه "کودک درون " هم به پیوندها اضافه شد .


      حذف
  6. روشنفکر است

    نه زمان می شناسد نه مکان

    در نم پس دادن های گاه به گاه



    خودنویس دور طلا


    پاسخحذف