۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه

دو پیچ

آن گوشه
پشت میز
نگاه دو ماهرو

یک خنده دوسو
یک بوس چارسو

۳ نظر:

  1. سلام
    خدا رو شکر که خوبید، و امیدوارم که جهانی‌ هم که در آن غوطه میخورید مثل شما خوب شود!
    ما هم خوبیم، ولی‌ نمیدانم که خوبی از خودمان هست یا نه؟!
    من وبلاگ شما رو از ماندگارترین پیدا کردم، خیلی‌ وقت پیشها آن وبلاگ را دیدم و هر از چند گاهی‌ به آن سر می زنم.
    اینجا مثل شهر شما فرا بهشتی‌ نیست ولی‌ دوستانی داریم که اینجا را همچون بهشت کرده اند که دوست نداریم این روزها هیچ وقت تمام شوند.
    امیدوارم که روزی بتوانیم همه با هم تلاش کنیم و ذره ای‌ از درد‌های وطن را بکاهیم.
    من که از اسم مستعار استفاده نمیکنم، تا جایی‌ که یادم می آید اسمم همین بود که اینجا نوشتم، برای اطمینان یه سری هم به پاسپرتم زدم که چک کنم  ولی‌ خوب دوست دارم که فقط مریم باشم نه ... تا بتوانم هرچه می‌خواهم بنویسم.
    ممنون بابت کامنت غریبتان! شاید این حرفها را باید در یک ایمیل می نوشتم، ول چون ایمیلی‌ از شما ندارم اینجا نوشتم، دوست داشین پاکشان کنید چون ربطی‌ به وبلاگتان و این پستتان ندارد.
    به مریم هم بگید که هر وقت وقت داشت ، داستانهایم را بخواند، همیشه مریم هرچه که من می نوشتم را به دقت می خواند و نذر می داد.



    پاسخحذف
  2. امیدوارم که روزی نوشته‌هایم هم آنقدر خوب شوند که شما هم در موردش نظر دهید!
    من دوست ندارم که فقط داستانهای خودم را بگویم، دوست دارم داستانهایی که مال دیگران هست، یا داستانهایی که اصلا نیست را هم بگویم.
    همین طوری هم که وبلاگم رو به لینکدونیتون اضافه کردین خوبه. تشکر.
    موفق باشید،
    امیدوارم که روزی یک اثر جاودان از شما بخوانم.
    علی‌ هم سلام می‌رساند.
    خیلی‌ خیلی‌ زیاد نوشتم، ببخشید


    پاسخحذف
  3. محمد هادی جلیلی۶ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۷:۵۵

    احمد سلام. خیلی عالی بود.
    لینک بده:
    mahlatala.persianblog.ir


    پاسخحذف